مرکز ملی فضای مجازی براساس حکم مقام معظم رهبری زیر نظر شورای عالی فضای مجازی کشور تاسیس شده است. طبق این حکم، این شورا (شورای عالی فضای مجازی) وظیفه دارد مرکزی به نام مرکز ملّی فضای مجازی کشور ایجاد نماید تا اشراف کامل و به روز نسبت به فضای مجازی در سطح داخلی و جهانی داشته باشد. تصمیمگیری نسبت به نحوه مواجهه فعال و خردمندانه کشور با این موضوع از حیث سختافزاری، نرمافزاری و محتوایی در چارچوب مصوّبات و همچنین نظارت بر اجرای دقیق تصمیمات در همه سطوح از دیگر وظایف تعریف شده برای این مرکز است. در ادامه حکم نیز ایشان همکاری همهجانبه تمام دستگاههای کشور را با این مرکز خواستار شدهاند. با این تفاسیر این مرکز از بازیگران مهم اکوسیستم تحول دیجیتال است؛ از این رو تیم مدیریت پروژه، جلسهای را در تاریخ هجدهم تیر ماه با آقای دکتر ابوالحسن فیروزآبادی برگزار کردند. در این جلسه ابتدا آقای دکتر فیروزآبادی دربارهی ماهیت فراجغرافیایی فضای مجازی نکاتی را مطرح کردند. برخی از این نکات در ادامه ذکر میگردند؛ دیجیتال فضایی جهانی است و آثار مختلفی نظیر تضعیف مرزها از مسائل همراه با آن است و با توجه به این که سیاستگذاریها در چارچوب مرزها تعیین میشوند، تضعیف یا از بین رفتن مرزها، سیاستگذاریها را بسیار دشوار و پیچیده میسازد. ایشان افزودند ویژگیهایی نظیر اجتماعی بودن، جهانی بودن و شبکه بودن جزء ذات فضای مجازی هستند و بدون این ویژگیها اصولاً فضای مجازی با این تعریف باقی نخواهد ماند.
برخی عوامل جزء ذات فضای مجازی نیست و ممکن است این عوامل یا از ابتدا با قصد قبلی طراحی شده باشند و یا بعد از طراحی، با نیت خاصی مدیریت و کنترل شوند. یکی از این عوامل گمنامی در فضای مجازی است. گمنامی تا زمانی قابل مدیریت است که ابعاد اقتصاد از حدی بزرگتر نباشد. در اجلاس اخیر سران G20 نیز این مسأله برای اولین بار مطرح شد و همگان اذعان داشتند، به دنبال راهحلی برای مدیریت موضوع گمنامی هستند. آقای دکتر فیروزآبادی در مورد مدیریت مسأله گمنامی افزودند که حل شدن موضوع گمنامی صرفاً مشخص شدن هویت افراد نیست و ممکن است مدیریت گمنامی در چارچوب بلاکچین اتفاق بیفتد. اگر گمنامی به صرف مشخص شدن افراد و اختصاص ID توسط سازمانها و توکنها باشد، مسأله محدودیت جغرافیایی و مرزبندیها تأثیرگذار خواهند بود و گمنامی توسط حاکمیتها تعریف میشود. از طرفی بخشی که در حال مدیریت بازارهای اقتصادی بزرگ در غالب فضای مجازی است، ممکن است تمایلی به رفع گمنامی نداشته باشند؛ به همین دلیل است که صاحبنظران و موافقان بزرگ تکنولوژیهایی نظیر بلاکچین دولتها نیستند بلکه شرکتهای بزرگی هستند که جهان را هدف قرار دادهاند مانند IBM، Microsoft و … .
آقای دکتر فیروزآبادی همچنین اذعان داشتند که اعمال فرآیندهای سیاستگذاری بر اکوسیستمی که دچار گمنامی و مجهولات بسیار است، امری ناممکن است. اکوسیستمی که نه دارای مرز مشخصی است و نه هویت مشخصی. در حال حاضر به نظر میرسد در این زمینه به سمت یک نظام چند ذیربطی با مداخلهی خارجی در حال حرکت هستیم. این افراد ذیربط شامل بخش خصوصی، بخش دولتی، جامعهی مدنی و نخبگان فناوری هستند. مدیریت و کنترل مداخلهی خارجی در حال حاضر توسط پلتفرمهای شبه انحصاری در دنیا اتفاق میافتد. این پلتفرمها تحت مالکیت پنج شرکت آمازون، اپل، گوگل، فیسبوک و مایکروسافت میباشند. در نتیجه سیاستگذاری امروزه سیاستگذاری متمرکز همانند گذشته نیست و باید با نگاه به خارج از کشور صورت پذیرد.
در ادامه آقای دکتر به بررسی مسألهی شفافیت در حضور گمنامی پرداخته و افزودند که با توجه به تحولات اخیر باید تمامی مفاهیم حوزه سیاسی، دموکراسی، آزادی، حقوق افراد و حریم خصوصی آنها باز تعریف شوند. در صورتی که در پسماند ذهنی عصر انقلاب صنعتی با این واژهها و تعریفهای گذشته به اداره کشور بپردازیم باید متحمل هزینههای سنگینی شویم. جهت کم کردن این قبیل هزینهها بایستی شجاعانه این مفاهیم را باز تعریف کنیم. اگر در ایران نیز همانند کشورهای غربی شرکتها رهبری و سیاستگذاری را بر عهده بگیرند، با توجه به قدرتمند نبودن آنها یک خلأ قدرت شکل میگیرد که به ناچار با مداخله خارجی پر خواهد شد. اگر با رویکرد منافع محور به این مسأله توجه داشته باشیم، سهم ما از بازیهای اقتصادی دنیا سهم بسیار کمی خواهد بود. اگر سهم حقیقی خود را از این بازار بخواهیم باید نظام سیاستگذاری را بومی کنیم و معین کنیم که محورهای قدرت در نظام چند ذیربطی چه افرادی هستند؛ چرا که در دوران گذار به عصر فضای مجازی، این محورهای قدرت کسانی هستند که باید رهبری را بر عهده بگیرند و جامعه را به نقطهی تعادل سیاستگذاری متمرکز برسانند.
رهبری جوامع غربی و سیاستگذاریهایی که شرکتها در این جوامع انجام میدهند به علت ضعف جامعهی مدنی است و این مسأله موجب رویارویی نخبگان سیاسی و شرکتها شده است. از دیدگاه آقای فیروزآبادی پیروز این نبرد شرکتهای بزرگ میباشند و در نهایت میتوانند با پول خود نخبگان سیاسی را خریداری کنند. با توجه به این که در داخل ایران جامعهی مدنی دیجیتال و همچنین شرکتهایی نظیر اپل نداریم، تنها بازیگر دولت شناخته میشود که در بسیاری از موارد ناتوان بودهاست. در حال حاضر تمام امید کشور به نخبگان علمی و به عبارت دیگر دانشگاههاست؛ اما دانشگاهها هم به شدت در انفعال و رکود به سر میبرند. شرایط دانشگاههای ما با 20 سال گذشته متفاوت است و این دانشگاهها در حال دنبال کردن دانشگاههای غربی هستند که خود دنبالهرو شرکتهای بزرگ شدهاند. رویکرد دانشگاههای ما نباید دنبالهروی باشد و به عبارتی بهتر است خود شرکت اپل را دنبال کنند تا اینکه ماجرایی را که اپل در دانشگاهها راه انداخته پیگیری کنند.
در پایان نیز آقای دکتر فیروزآبادی دربارهی مشکلات سیستمی صحبت کردند که در حوزه فضای مجازی گریبانگیر حکومت شده است. چندین سال است تمام منابع موجود در کشور از جمله توان نخبگان بر روی پلتفرمهای آمریکایی نظیر IOS متمرکز شده است. این مسأله زمانی مشکلساز میشود که از سوی طرف غربی اجازه استفاده از پلتفرمها داده نشود و نظیر اتفاقی که برای اپلیکیشینهای اسنپ و تپسی افتاد، به یکباره عدهی زیادی شغل خود را از دست بدهند. حال سوال اصلی اینجاست در حکومت برای این قبیل مسائل چارهاندیشی شده است؟ به طور کلی ساختاری میتوان برای آن متصور شد؟ اگر دارای ساختار میباشد کدام بخش از آن به این مسائل میپردازد؟ این مشکلات نشان از خلاء ساختاری در نظام حکومتی فعلی است.
۱ دیدگاه. ترک جدید
تو این زمینه بهترین هستین
لذت بردم
سایتتون هم خیلی زیباست