جلسه تیم مدیریت پروژه تحول دیجیتال با مدیر عامل شتابدهنده سریر جناب آقای مهران کرمی در تاریخ بیست و ششم مردادماه در این مرکز برگزار شد. ایشان در ابتدا توضیحاتی در مورد نوع فعالیتشان و ارتباط با فناوریهای تحولآفرین به شرح زیر ارائه نمودند.
اگر چه رویکرد شتابدهنده سریر، فعالیت در حوزه ICT است ولی تعدادی از استارتاپها عمومی هستند و میتوانند پذیرش بگیرند. این شتابدهنده در حوزه فناوریهایی نظیر کلانداده و تحلیلداده فرایند شتابدهی را انجام داده است همچنین فناوریهای مالی (FinTech) به دلیل آشنایی اولیه، جزء اولویتهای ما برای پذیرش استارتآپهاست زیرا نقطه قوتمان محسوب میشود. در حوزه بیمه نیز تعدادی فعالیت محتوایی انجام دادهایم. حوزه B2C همواره اولویت فعالیت شتابدهنده ما بوده است اما با توجه به اشباع شدن این فضا در این زمینه کار نمیکنیم. برخی از حوزهها شامل سلامت، گیم، IOT، بلاکچین و … هنوز فضا برای فعالیت جدید دارند. اما حوزههایی نظیر فینتک، حملونقل و غذا به شدت اشباع است.
از دیدگاه ایشان، دولت باید به طور کلی بهرهبردار باشد. در حال حاضر دولت در شکلگیری اکوسیستم استارتاپی نقش پررنگی دارد که اصلاً به نفع استارتاپها نیست. دولت باید قوانین و مقررات حمایتی وضع کند. این نکته هم حائز اهمیت است که زمانی که دولت بر روی لایه کلی اکوسیستم تمرکز داشته باشد، بر تمام اجزا تأثیرگذار خواهد بود.
ایشان در زمینه چالشهای شتابدهی در اکوسیستم تحول دیجیتال افزودند در بسیاری از بخشها دچار تعدد قوانین هستیم که هر کدام دیگری را نقض میکنند. در حال حاضر استارتاپهای حوزه فناوریهای مالی به دلیل قوانینی که به صورت ناگهانی وضع میشوند به شدت دچار مشکل میشوند. دولت در بسیاری از موارد دیرتر از مردم از برخی سرویسهای جدید آگاه میشود و سریعاً قانونی وضع میکند و اعلام ممنوعیت میکند. در حال حاضر حدود ۸۰% شتابدهندهها داخل ایران دولتی و یا شبهدولتی هستند و حال سوال این است که این دولتی بودن برای اکوسیستم استارتاپی آسیبزا هست یا خیر؟ وجود اینگونه شتابدهندهها موجب ایجاد فضای گلخانهای شده است که در آن حمایتهای دولتی وجود دارد و با یک اثر خارجی به سادگی آسیب میبیند. برای مثال شتابدهنده آواتک سال گذشته تعطیل شد و با شتابدهنده شزان و سرآوا ادغام گردید. علاوه بر این بین سرمایهگذار و سرمایهپذیر سیستم عرضه و تقاضا به هم میریزد و موجب عدم تمرکز استارتاپ میشود. از لحاظ دانشی با چالش ایدههای تکراری مواجهیم. به دلیل کم بودن دانش و فناوری، همه دوست دارند ایدههای ساده که نیازهای اولیه مردم را برطرف میکنند، پیادهسازی کنند درحالی که در زمان فعلی نیاز به ایدههایی حس میشود که نیازهای دیگری را در جامعه برطرف نماید. از طرفی بستر آموزش به طور کامل وجود ندارد و نباید از دانشگاهها انتظار نیروی انسانی متناسب با فضای کار را داشت و باید شرایط را به نحوی فراهم کرد که افراد در محل کار آموزشهای لازم را ببینند. امروزه رسانههای آموزشی خوبی داریم اما مهارتهای نرم در این رسانهها آموزش داده نمیشوند. تیمها کیفیت مناسبی ندارند و شتابدهنده مجبور شده دورههای پذیرش تیمها را به صورت شناور برگزار کند که موجب افزایش چند برابری هزینههای شتابدهنده شده است. علاوه بر این منتورها نیز به میزان کافی خوب نیستند چرا که معیار مشخصی برای ارزیابی آنها وجود ندارد. در شتابدهنده سریر سعی شده است تمامی منتورها از بنیانگذاران استارتاپها باشند و تجربه کافی داشته باشند. ایران برای سرمایهگذارهای خارجی موقعیتی جذاب است و به دلیل اختلاف ارزش پول داخل و خارج سود بالایی برای آنها دارد اما به دلیل شرایط تحریم این امکان برای آنها فراهم نیست.